
جایگاه تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران: فرصتها و چالشها
در دنیای امروز، مواجهه با شوکها و بحرانهای گوناگون اعم از طبیعی (مانند سیل و زلزله)، اقتصادی (مانند تورم و تحریم) و اجتماعی (مانند همهگیریها و مهاجرت) به یک واقعیت اجتنابناپذیر تبدیل شده است.
در این میان، مفهوم تابآوری به عنوان یک چارچوب فکری و عملیاتی، جایگاه ویژهای در سیاستگذاری عمومی و به خصوص سیاستگذاری اجتماعی پیدا کرده است. تابآوری، صرفاً به معنای مقاومت در برابر بحران نیست، بلکه به توانایی یک جامعه برای جذب شوکها، بازیابی و حتی رشد پس از آنها اشاره دارد.
در ایران، با توجه به تنوع چالشها و آسیبپذیریهای موجود، پرداختن به جایگاه تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است.
تابآوری اجتماعی: مفهومی کلیدی در سیاستگذاری
تابآوری اجتماعی به ظرفیت افراد، خانوادهها، جوامع و نهادها برای مدیریت استرس، انطباق با تغییرات و بهبود وضعیت پس از مواجهه با ناملایمات اشاره دارد.
این مفهوم فراتر از کمکهای اضطراری صرف است و بر تقویت ظرفیتهای درونی جامعه برای پیشگیری، آمادگی، پاسخگویی و بازسازی تأکید میکند.
در سیاستگذاری اجتماعی، تابآوری به معنای طراحی و اجرای برنامههایی است که به کاهش آسیبپذیری گروههای مختلف، بهویژه اقشار آسیبپذیر، و افزایش توانمندی آنها برای مقابله با بحرانها کمک کند.
چرا تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران اهمیت دارد؟
ایران به دلایل متعددی نیازمند توجه ویژه به تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی است:
- موقعیت جغرافیایی و آسیبپذیری در برابر بلایای طبیعی: ایران روی کمربند زلزلهخیز آلپ-هیمالیا قرار دارد و در معرض حوادث طبیعی مانند سیل، خشکسالی، زلزله و طوفانهای گرد و غبار است. این بلایا مستقیماً بر زندگی و معیشت مردم، بهویژه در مناطق روستایی و حاشیهای، تأثیر میگذارند.
- چالشهای اقتصادی و اجتماعی: نوسانات اقتصادی، تورم، بیکاری، تحریمها و مسائل مرتبط با فقر و نابرابری، آسیبپذیری اجتماعی را تشدید میکنند و توانایی جامعه برای مقابله با بحرانها را کاهش میدهند.
- تغییرات اقلیمی: خشکسالیهای پیدرپی و کاهش منابع آب، معیشت بسیاری از جوامع محلی را تهدید میکند و نیازمند رویکردهای تابآورانه است.
- افزایش مهاجرت و حاشیهنشینی: این پدیدهها میتوانند به فروپاشی شبکههای اجتماعی و کاهش تابآوری در مناطق مبدأ و مقصد منجر شوند.
- همهگیریها و بحرانهای سلامت: تجربه همهگیری کووید-۱۹ نشان داد که تابآوری نظام سلامت و زیرساختهای اجتماعی تا چه حد برای مقابله با بحرانهای بزرگ ضروری است.
فرصتهای ادغام تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران
با وجود چالشها، فرصتهای متعددی برای ادغام مفهوم تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران وجود دارد:
- سرمایه اجتماعی قوی و نهادهای مردمی: در بسیاری از مناطق ایران، سرمایه اجتماعی و شبکههای همیاری قوی، بهویژه در زمان بحران، به عنوان عاملی مهم در تابآوری عمل میکنند. سیاستگذاری اجتماعی میتواند با حمایت از این نهادها و تقویت مشارکت مردمی، تابآوری را افزایش دهد.
- منابع غنی دانش بومی: تجربیات تاریخی مردم ایران در مواجهه با خشکسالی، زلزله و سایر بلایا، حاوی دانش بومی ارزشمندی است که میتواند در طراحی برنامههای تابآوری مورد استفاده قرار گیرد.
- تنوع اقلیمی و فرهنگی: این تنوع میتواند به توسعه راهکارهای متنوع و متناسب با شرایط محلی برای افزایش تابآوری کمک کند.
- ظرفیتهای علمی و پژوهشی: دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در ایران میتوانند نقش مهمی در تولید دانش، ارزیابی سیاستها و ارائه راهکارهای مبتنی بر شواهد برای ارتقاء تابآوری ایفا کنند.
چالشهای ادغام تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران
علیرغم فرصتها، چالشهایی نیز بر سر راه ادغام کامل تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران وجود دارد:
- فقدان رویکرد جامع و یکپارچه: اغلب سیاستها و برنامهها به صورت جزیرهای و بدون هماهنگی لازم بین بخشهای مختلف (بهداشت، آموزش، رفاه اجتماعی، محیط زیست) تدوین و اجرا میشوند.
- تمرکز بر واکنش به جای پیشگیری: بخش عمدهای از منابع و تلاشها به واکنش پس از وقوع بحران اختصاص مییابد تا پیشگیری و آمادگی قبلی.
- ضعف در نظامهای جمعآوری داده و ارزیابی: فقدان دادههای دقیق و نظاممند از آسیبپذیریها و ظرفیتهای تابآوری، برنامهریزی مؤثر را دشوار میکند.
- محدودیتهای بودجهای و منابع: تخصیص ناکافی منابع به برنامههای تابآوری و اولویتبندی مسائل کوتاهمدت بر بلندمدت.
- عدم آگاهی و آموزش کافی: نیاز به افزایش آگاهی عمومی، مدیران و سیاستگذاران نسبت به مفهوم و اهمیت تابآوری.
- تأثیر تحریمها: تحریمهای اقتصادی میتوانند توانایی دولت در تأمین منابع و اجرای پروژههای بلندمدت مرتبط با تابآوری را محدود کنند.
راهکارهایی برای تقویت جایگاه تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران
برای ارتقاء جایگاه تابآوری در سیاستگذاری اجتماعی ایران، میتوان به راهکارهای زیر اشاره کرد:
- تدوین سند ملی تابآوری اجتماعی: ایجاد یک چارچوب جامع و یکپارچه برای سیاستگذاری و برنامهریزی تابآوری در سطح ملی.
- تقویت هماهنگی بینبخشی: ایجاد سازوکارهای مؤثر برای همکاری و هماهنگی میان وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای مختلف در تمامی مراحل چرخه مدیریت بحران.
- تمرکز بر پیشگیری و آمادگی: سرمایهگذاری بیشتر در برنامههای کاهش ریسک، آموزش و تمرینهای آمادگی قبل از وقوع بحران.
- توانمندسازی جوامع محلی: حمایت از طرحهای خودجوش مردمی، آموزش مهارتهای تابآوری و تقویت شبکههای اجتماعی در سطح محلی.
- توسعه نظامهای اطلاعاتی و پایش: ایجاد پایگاههای داده جامع و ابزارهای پایش برای ارزیابی آسیبپذیریها و ظرفیتهای تابآوری.
- تخصیص پایدار منابع مالی: اطمینان از تخصیص بودجه کافی و پایدار برای برنامههای تابآوری، حتی در شرایط محدودیتهای اقتصادی.
- ترویج فرهنگ تابآوری: افزایش آگاهی عمومی از طریق رسانهها، برنامههای آموزشی و کمپینهای فرهنگی.
- استفاده از ظرفیتهای علمی و فناوری: بهرهگیری از تحقیقات دانشگاهی، فناوریهای نوین و مدلسازی برای پیشبینی و مدیریت بحرانها.
نتیجهگیری
تابآوری، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت در سیاستگذاری اجتماعی ایران است. با توجه به پیچیدگی و تنوع چالشهای پیشرو، ادغام مفهوم تابآوری در تمامی سطوح سیاستگذاری اجتماعی، از مرحله طراحی تا اجرا و ارزیابی، میتواند به ایجاد جامعهای مقاومتر، عادلتر و پایدارتر منجر شود.
این امر نیازمند یک تغییر پارادایم از رویکرد واکنشمحور به رویکردی پیشگیرانه و ظرفیتساز است که با مشارکت تمامی ذینفعان و استفاده از تمامی ظرفیتهای ملی، امکانپذیر خواهد بود. آیا نهادهای سیاستگذار در ایران آماده پذیرش کامل این تغییر پارادایم و حرکت به سوی آیندهای تابآورتر هستند؟
