تاب آوری بوم شناختی چیست؟
تاب آوری یا استحکام سیستمهای بومشناختی
تاب آوری بوم شناختی
تاب آوری یا استحکام سیستمهای بومشناختی
Ecological Resilience
تاب آوری بوم شناختی: تاب آوری یا استحکام سیستمهای بومشناختی از زمان چارلز داروین طبیعتشناس بریتانیایی، که در اثر تأثیرگذار خود در مورد منشأ گونهها (۱۸۵۹) وابستگیهای متقابل بین گونهها را بهعنوان «بانک درهمتنیده» توصیف کرد، مفهوم مهمی در اکولوژی و تاریخ طبیعی بوده است.
از آن زمان، این مفهوم اهمیت ویژه ای در حوزه های حفاظت و مدیریت محیط زیست پیدا کرد. اهمیت آن برای رفاه انسان ها و جوامع بشری نیز شناخته شده است.
از دست دادن توانایی اکوسیستم ها برای بازیابی پس از یک اختلال – چه به دلیل رویدادهای طبیعی مانند طوفان ها یا فوران های آتشفشانی یا به دلیل تأثیرات انسانی مانند ماهیگیری بیش از حد و آلودگی که از آن اکوسیستم ناشی می شود، اولویت های انسان (مانند غذا، آب تمیز و زیبایی) را به خطر می اندازد.
با این حال، تاب آوری همیشه یک ویژگی مثبت یک سیستم نیست. به عنوان مثال، یک اکوسیستم ممکن است در حالت نامطلوب قفل شده باشد، مانند در مورد دریاچه اوتروفیک، که در آن فراوانی بیش از حد مواد مغذی منجر به هیپوکسی (کاهش سطح اکسیژن) می شود، که می تواند منجر به نابودی گونه های ماهی مطلوب و تکثیر شود.
توسعه مفهوم
در سال ۱۹۵۵، بومشناس آمریکایی متولد کانادا، رابرت مک آرتور، معیاری از ثبات جامعه را پیشنهاد کرد که با پیچیدگی شبکه غذایی یک اکوسیستم مرتبط بود.
وی بیان کرد که با افزایش تعداد تعاملات (پیچیدگی) بین گونههای مختلف درون اکوسیستم، پایداری اکوسیستم افزایش یافت. همکار او، فیزیکدان نظری استرالیایی، رابرت می، بعدها نشان داد که جوامع گونههایی که متنوعتر و پیچیدهتر هستند، در واقع کمتر قادر به حفظ تعادل عددی دقیق بین گونهها هستند.
این ایده به ظاهر ضد شهودی به این دلیل اتفاق میافتد که تاب آوری یا استحکام در سطح اکوسیستم در واقع با عدم استحکام در سطح اجزای آن (یعنی جمعیتها یا گونههای درون اکوسیستم) افزایش مییابد.
این خاصیت ارتجاعی به این معنی است که ویژگیهای اکوسیستم، مانند تغییرات در جریان مواد غذایی یا تعداد گونهها، به دلیل تغییر در ترکیب گونهها، تاب آور هستند.
به عنوان مثال، ناپدید شدن شاه بلوط آمریکایی (Castanea dentata) در بسیاری از جنگلهای شرق آمریکای شمالی به دلیل بیماری سوختگی شاه بلوط تا حد زیادی با گسترش گونههای بلوط (Quercus) و هیکلی (Carya) جبران شده است، اگرچه مطمئناً پیامدهای تجاری وجود دارد.
در سال ۱۹۷۳ بوم شناس کانادایی سی اس هولینگ مقاله ای نوشت که بر دوگانگیِ بین یک نوع تاب آوری ذاتی در یک دستگاه مهندسی شده (یعنی پایداری ناشی از ماشینی طراحی شده برای کار در محدوده محدودی از شرایط مورد انتظار) و تاب آوری تمرکز داشت. بر پایداری یک اکوسیستم به عنوان یک نوع اکوسیستم خاص تأکید می کند (به عنوان مثال، جنگل در مقابل علفزار)، که دومی تحت تأثیر عوامل قابل ملاحظه ای بیشتر از اولی قرار می گیرد.
هولینگ اهمیت ویژگیهایی را که به جنگل اجازه میدهد بهعنوان یک جنگل کارآمد باقی بماند، به جای توانایی آن برای نگهداری گونههای خاص در سطوح ثابت یا حفظ سطح دلخواه تولید اولیه را تشخیص داد.
مقاله اصلی هولینگ توجه زیادی را به تاب آوری سیستم های بوم شناختی جلب کرد و بر سایر رشته ها مانند اقتصاد و جامعه شناسی تأثیر گذاشت.
این موضوع به ویژه با دیدگاههای افرادی مانند جرد دایموند، بیوفیزیکدان و جغرافیدان آمریکایی، که بهخاطر بررسی شرایطی که جوامع بشری تحت آن رشد، شکوفا و فروپاشی کردهاند، شناخته شده است.
Ecological Resilience
ecological resilience, the ability of an ecosystem to maintain its normal patterns of nutrient cycling and biomass production after being subjected to damage caused by an ecological disturbance. The term resilience is a term that is sometimes used interchangeably with robustness to describe the ability of a system to continue functioning amid and recover from a disturbance
The resilience or robustness of ecological systems has been an important concept in ecology and natural history since the time of British naturalist Charles Darwin, who described the interdependencies between species as an “entangled bank” in his influential work On the Origin of Species (۱۸۵۹). Since then, the concept has come to hold special importance in the areas of environmental conservation and management
Its significance to the well-being of humans and human societies has also been recognized. The loss of an ecosystem’s ability to recover from a disturbance—whether due to natural events such as hurricanes or volcanic eruptions or due to human influences such as overfishing and pollution—endangers the benefits (e.g., food, clean water, and aesthetics) that humans derive from that ecosystem