دیدگاه جهان وطنی در مددکاری اجتماعی چیست؟

دیدگاه جهان وطنی در مددکاری اجتماعی چیست؟

در این عصر جدیدی که ما زندگی می کنیم، افراد به طور پیوسته در حال جنگ آشکار و پنهان، سرد و گرم و مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر هستند در حالیکه عده ای اسلحه به سمت یکدیگر می گیرند، عده ای دیگر در حال جنگیدن برای اثبات خود و رسیدن به منافع شخصی با زیر پا گذاشتن منافع و جان دیگران، برای بقایی طولانی تر تلاش می کنند. گفته ی چارلز داروین – متخصص علوم طبیعی انگلیسی را به یاد می آورم که درباره ی توارث صفات و تلاش انسانها برای یافتن بقایی طولانی تر صحبت می کند.

خیلی دور از ذهن نیست که امروزه هم انسانهایی که براساس خصوصیات ژنتیکی و تبعیض های نژادی و جنسیتی و … قدرت بیشتری پیدا کرده اند بر یکدیگر چیره می شوند و در تکاپوی یافتن قدرت بیشتر برای ساختن بقایی طولانی تر و رفاهی بیشتر برای خود و پیروانشان به وسیله ی کشتار جسم و روح یکدیگر هستند.

علیرضا امتیاز درباره سیر تاریخی رابطه ی ما با دیگری می گوید: همواره در تاریخ دیگری به خاطر قلمرو، جفت یابی و غذا میتوانسته خطر افرین باشد و ذهن ما به گونه ای تکامل یافته که به سرعت دیگری را شناسایی میکرده است. گونه ای از انسان حدود ۲۵۰ هزار سال قبل در گروه های کوچکی می زیسته و در بیرون گروه برای گرداوری غذا و تهیه محدوده شکار و در درون گروه برای انتقال ژن موثر و فرزنداوری رقابت درون گروهی وجود داشته است.

بنابراین ما در طول بازه بلندی از تاریخ با عدم پذیرش دیگری زنده مانده ایم و تنها از گروه خودمان حفاظت کرده ایم اما این استراتژی حدود ۱۰ هزار سال پیش تغییراتی کرد مانند انتخاب یکجانشینی و صحبت در مورد خدای واحد، پول واحد و … که باعث به وجود امدن امپراتوری ها شد.

در سده های اخیر رابطه انسان با دیگری دچار تغییراتی شد ما در ارتباط با دیگری با او دشمنی میکنیم، او را تحمل می کنیم، با او مدارا می کنیم و با او رواداری میکنیم.

شاهنامه تنها به نفی کلی جنگ و بیان این نکته که صلح بر جنگ برتری دارد، اکتفا نشده است، بلکه به پیامدهای زیان‌بار جنگ نیز اشاره شده است، از جمله در جایی از زبان افراسیاب که البته پهلوانی جنگ‌طلب بوده‌ است ولی در برهه‌هایی از رفتار خود پشیمان می‌شده‌است، ابراز شده است:

بسی نامداران که بر دست من         تبه شد به جنگ اندر آن انجمن

مرا سیر شد دل زجنگ و بدی           همی جُست خواهم ره ایزدی

کنون دانش و داد باز آوریم             بجای غم و رنج ناز آوریم

در این عصر جدید و تاریک، انسان هایی در حال تکثیر و پرورش می باشند که آموزش می بینند غیرخودی را متقاعد کنند که آنچه انها می خواهند و فکر می کنند درست است و انچه دیگری می طلبد اشتباه …

رواداری مفهومی است که به هنر برحق نبودن می پردازد و برای درک انکه همه حقیقت نزد هیچکس نیست و هرکس ممکن است گوشه ای از حقیقت را نزد خود داشته باشد نیاز به رواداری داریم لذا باید بدانیم که با دیگران مدارا و همدلی کنیم حتی اگر تا حدی مخالف عقاید ما باشد_ یعنی به جای باید بگوییم شاید …

در زندگی اجتماعی و معاشرت و مدارا با مردم، سعدی نرم خویی و نیک خواهی، به ویژه دوری از خشونت را مایه‌ی افزایش دوستان می‌داند:

به نرمی ز دشمن توان کرد دوست

چو با دوست سختی کنی دشمن اوست

به اخلاق با هر که خواهی بساز

اگر زیر دست است و گر سر فراز

برتراندراسل فیلسوف معروف انگلیسی در قسمت فلسفه زمان ما از کتاب منطق و عرفان می گوید: فلسفه همیشه یک ارزش دائمی دارد فقط در بعضی دوره ها که از حکمت دور می شوند باعث می شود به فلسفه بیشتر نیاز پیدا کنند در حالیکه کمتر به آن می پردازند.

این گفته ی راسل مرا بیش از هر چیزی یاد عصر جدیدی که در آن به سر میبریم می اندازد.

راسل به افق دید نامحدود و چگونگی ممارست ذهن برای فهم تصاویر مختلف جهان می پردازد که باعث گسترش ذهن می گردد و میگوید ما نباید دنبال اثبات تصاویر مختلفی از جهان باشیم بلکه با دیدن تصاویر مختلف و گسترش افق ذهن خود باید اماده ی ایجاد فرضیات تازه و اثربخش باشیم؛ همچنین عنوان میکند آگاهی به خصیصه ی خطا پذیری ذهن بشر منجر میشود شک و ترید را از یاد نبریم.

در یک یا انواعی از نظام های اجتماعی افرادی با عقاید و تمایلات متفاوت وجود دارد که در اغلب موارد اعتقاد الف و اعتقاد ب با کمترین دلیل و بیشترین تعصب در پی اثبات خود هستند و از سخاوت و سعه ی صدر در قبال یکدیگر متنفرند.

راسل در کتاب عرفان و منطق، نیک خواهی را ستایش می کند و می گوید فلسفه به زندگی شخصی می افزاید، میدان دید فکری و دامنه تمایلات و علایق را گسترش می دهد.

در این میان سخنی از بودا می آورم که می فرماید: تا زمانیکه یک شخص بشر رنج می برد او سعادت مند نخواهد بود.

حال چه باید کرد؟

قسمتی از راهکار پیشنهادی برای کاهش خشونت را در خلال متن آورده ایم که در مورد رواداری، همدلی و سخاوت و نیک خواهی عام صحبت می کند.

به اعتقاد حافظ، اختیارِ طریقِ دوستی موجب کامروایی انسان‌ها و انتخابِ راه تخاصم و تنازع منشاء آلام و مصایبِ بسیار برای آدمیان است:

نبود رنگِ دو عالَم که نقش الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

اکنون به گفته راسل در مورد ریشه های پیشرفت اجتماعی می پردازیم که می گوید: اخلاق هم مانند علم باید کلی باشد و میل و ارزویی که محدود به خود، کشور ، طبقه و پیروان یک عقیده باشد خواهید دید که به موازات لطف و محبت شما عواطف خصمانه وجود دارد و از این دوگانگی عواطف است که بدی های زندگی مانند ستم و جنگ برمی خیزد و راه حل آن این است که دامنه همدلی خودرا وسعت ببخشیم و برای خوبی با یکدیگر همدست شویم. چنان رفتار کنیم منافع همگان تحکیم شود. منافع ما با دیگران سازگار است ولی با میل ویران کردن خانه دیگران سازگار نیست.

دیدگاه جهان وطنی در مددکاری اجتماعی چیست؟
دیدگاه جهان وطنی در مددکاری اجتماعی چیست؟

در این متن تلاش کردم تا تحلیلی از وضعیتی که در آن به سر می بریم داشته باشم و برداشت را بر عهده ی خواننده می گذارم. علت اینکه در ابتدای متن از مددکاری اجتماعی و قسمتی از اصول و ارزش های ان صحبت کردم این است که فکر کردم با هدف متن ارتباط نزدیکی دارد.

مولانا در باب صلح درونی و صلح بیرونی می سراید:

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید

تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز

که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

که به است یک قدم خوش ز هزار قامت کوز

بنابراین ما مددکاران اجتماعی می توانیم سفیر صلح جهانی و گسترش رواداری و همدلی در دنیا باشیم. هر چند همان طور که در کتاب جامعه شناسی خودمانی، اقای حسن نراقی عنوان می کند: بیشترین دلیل عقب‌ماندگی، مشکلات شخصی، فرهنگی و هویتِ متناقضِ انسان‌هاست پس تک تک ما باید از خودمان شروع کنیم. البته از منظر بنده صحبت های آقای حسن نراقی به ریشه ی این باورها و تاثیر ساختار قدرت به قدر کافی اشاره نکرده است که نقش نظریه ی سیستم ها و رویکردهای بوم شناختی در آن پر رنگ است.

در بازتولید هر جریانی میزان همنوایی، شدت، وسعت مفاهیم و قدرت افراد تاثیرگذار و قدرتمند موثر است و برای افزایش خلاقیت و خودآئینی همراه با رواداری کافیست با داشتن تفکر انتقادی سازنده زنجیرهای این باورهای آسیب زننده را بشکنیم و از آنها جدا شویم.

در پایان صحبت علاوه بر منابعی که در حین بحث به آنها پرداختیم، پیشنهاد می کنم در مورد سرگذشت مهاتما گاندی و سبک او که ساتیاگراها به معنی مقاومت بدون خشونت هست را نیز مطالعه بفرمایید.

یادداشت اختصاصی از پریسا مهاجری؛

دانشجوی کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی

منابع:

اقلیما-مصطفی ، راهب-غنچه (۱۳۸۲) مددکاری فردی – کار با فرد ، تهران ، مشر دانژه

برتراندراسل (۱۳۹۴) عرفان و منطق ، ترجمه نجف دریابندری ، چاپ دوم ، انتشارات علمی و فرهنگی

نراقی-حسن (۱۳۹۶) جامعه شناسی خودمانی ، تهران ، نشر اختران

صفدری-مریم (۱۳۹۷) داروین و تکامل و انتخاب طبیعی دقیقا چه می گویند ، ۲۶فرودین ۱۴۰۰ ، https://www.zoomit.ir/fundamental-science/287088-evolution-and-natural-selection/

امتیاز-علیرضا (۱۳۹۸) تردید گرایی و رواداری

هشت‌نامه (گونتر گراس – کنزابورو اوئه)، ترجمهٔ علی شفیعی، نشر چشمه، ۱۳۷۸، صفحات ۲۴ و ۲۵.

فردوسی ، شاهنامه ، بخش ۵ ، داستان سیاوش ، صفحه ی ۱۷

سعدی ، بوستان،باب۴: ۳۰۵

حافظ ، (غزل ۱۷، ص ۵۰)

پی نوشت:

در مدرسه ی فیثاغورت سه مفهوم The one, The beautiful & The good کلید و زمام دار آن مدرسه تلقی می شد که به یگانگی و یکی شدن اضداد ظاهری، تناسب و تمامیت خواهی اشاره می کرد.

(ارزش ها values) مجموعه ای از باورها درباره خوب و بد، درست و غلط و نیز درباره بسیاری از جنبه های زندگی و تعامل با سایرین در جامعه است که در این تعریف آمیختگی هایی با اخلاق(ethics) وجود دارد.

اصول (principles) را می توان قواعد و قوانین جهانی دانست. این اصول درباره رفتار انسان اند و روابط بین انسانها را در جامعه هدایت می کنند.

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button