سوگ و فقدان در مددکاری اجتماعی: فراتر از مرگ و میر، درک عمیق‌تر از تجربیات انسانی

سوگ و فقدان در مددکاری اجتماعی: فراتر از مرگ و میر، درک عمیق‌تر از تجربیات انسانی

مقدمه

مددکاری اجتماعی همواره بر مهارت‌های کلیدی در مواجهه با سوگ و فقدان تأکید داشته است. با این حال، با وجود اهمیت مرکزی این مفاهیم، کاوش و کاربرد نظریه‌های سوگ و فقدان از منظری فراتر از “مرگ و میر” در ادبیات مددکاری اجتماعی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

این مقاله با یک تأمل شخصی از تجربه عملی آغاز می‌شود که انگیزه‌ای برای نگارش این بحث فراهم آورده است. در ادامه، به بررسی مفاهیم سوگ و فقدان در ارتباط با انواع دیگری از فقدان‌ها (غیر از مرگ) خواهیم پرداخت. سپس، تحلیلی از نظریه‌های تاریخی و معاصر سوگ و فقدان ارائه خواهد شد و نویسنده یک رویکرد نظری جامع و گسترده را برای سوگ و فقدان پیشنهاد می‌کند.

این رویکرد نظری، با رویکرد مددکاری اجتماعی سازگار است و به تنوع تجربیات و نقاط قوت مددجویان متعهد است، زیرا چارچوبی را برای عمل اتخاذ می‌کند که همواره به بستر و سیستم‌های معنایی مددجویان توجه دارد.

تأملی شخصی: جرقه یک بینش جدید

در تجربه عملی مددکاری اجتماعی، بارها با مددجویانی مواجه شده‌ایم که با انواع مختلفی از فقدان‌ها دست و پنجه نرم می‌کردند؛ فقدان‌هایی که به وضوح با مرگ عزیزانشان متفاوت بود، اما تأثیرات عمیقی بر زندگی و سلامت روان آن‌ها داشت.

از دست دادن شغل، مهاجرت اجباری، پایان یک رابطه معنادار، تشخیص یک بیماری مزمن، یا حتی از دست دادن یک رویا یا هویت پیشین، همگی می‌توانند تجربه‌های سوگ‌آوری باشند که نیازمند درک و مداخلات تخصصی هستند.

این مشاهدات مکرر، این سوال را در ذهن ما ایجاد کرد: “آیا چارچوب‌های موجود برای سوگ و فقدان، به اندازه کافی گسترده هستند تا این طیف وسیع از تجربیات را پوشش دهند؟”

مفاهیم سوگ و فقدان: فراتر از قلمرو مرگ

به طور سنتی، سوگ و فقدان اغلب با مرگ و از دست دادن عزیزان عجین شده است. در حالی که این جنبه از سوگ بی‌نهایت مهم است، ضروری است که دامنه این مفاهیم را گسترش دهیم.

فقدان را می‌توان به عنوان از دست دادن چیزی ارزشمند و مهم تعریف کرد که شامل افراد، اشیاء، موقعیت‌ها، روابط، نقش‌ها، توانایی‌ها، رویاها و حتی بخش‌هایی از هویت فرد می‌شود. سوگ نیز واکنش عاطفی، شناختی، جسمی، رفتاری و معنوی به این فقدان است.

نمونه‌هایی از فقدان‌های غیر از مرگ که می‌توانند منجر به سوگ شوند عبارتند از:

  • فقدان روابط: طلاق، جدایی، پایان دوستی‌های عمیق.
  • فقدان موقعیت اجتماعی یا اقتصادی: از دست دادن شغل، ورشکستگی، کاهش شدید درآمد.
  • فقدان سلامت و توانایی: تشخیص بیماری‌های مزمن، از دست دادن حس شنوایی یا بینایی، معلولیت.
  • فقدان هویت و نقش: بازنشستگی، مهاجرت به کشوری جدید، تبدیل شدن به والد.
  • فقدان رویاها و انتظارات: نرسیدن به اهداف شخصی، نابودی آرزوها.
  • فقدان ایمنی و امنیت: تجربه تروما، بلایای طبیعی، خشونت.

شناخت این طیف گسترده از فقدان‌ها برای مددکاران اجتماعی حیاتی است، زیرا به آن‌ها امکان می‌دهد تا پیچیدگی‌های تجربیات مددجویان خود را به طور کامل‌تر درک کنند.

تحلیل نظریه‌های سوگ و فقدان: از تاریخی تا معاصر

نظریه‌های سوگ در طول تاریخ تکامل یافته‌اند. در ابتدا، مدل‌های خطی و مرحله‌ای (مانند مدل کوبلر-راس) غالب بودند که سوگ را فرآیندی با مراحل مشخص (انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی، پذیرش) توصیف می‌کردند. اگرچه این مدل‌ها بینش‌های اولیه ارزشمندی را ارائه دادند، اما اغلب به دلیل عدم توجه به تنوع فردی و غیرخطی بودن تجربه سوگ مورد انتقاد قرار گرفتند.

نظریه‌های معاصرتر، مانند مدل دوفرآیندی سوگ (Dual Process Model of Grief) که توسط استرووب و شووت پیشنهاد شد، دیدگاه منعطف‌تری را ارائه می‌دهند.

این مدل، سوگ را به عنوان نوسانی بین تمرکز بر فقدان (پردازش درد از دست دادن) و تمرکز بر بازسازی (تطابق با زندگی بدون فرد یا موقعیت از دست رفته و سرمایه‌گذاری مجدد در زندگی) می‌بیند.

همچنین، نظریه‌هایی مانند نظریه دلبستگی (Attachment Theory) به اهمیت پیوندها و دلبستگی‌ها در فرآیند سوگ می‌پردازند و نشان می‌دهند که چگونه شکستن این پیوندها می‌تواند به سوگ منجر شود.

سوگ و فقدان در مددکاری اجتماعی: فراتر از مرگ و میر، درک عمیق‌تر از تجربیات انسانی
سوگ و فقدان در مددکاری اجتماعی: فراتر از مرگ و میر، درک عمیق‌تر از تجربیات انسانی
نمایش بیشتر

رسانه تاب آوری ایران

رسانه تاب آوری ایران، اولین رسانه تاب آوری اجتماعی، مرجع رسمی آموزش، پژوهش، نشر کتاب، یادداشتها و مقالات تاب آوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا