مُدل نوین آموزش تفکر انتقادی در مددکاری اجتماعی
فهرست عناوین
مُدل نوین آموزش تفکر انتقادی در مددکاری اجتماعی
این مطلب یک یادداشت علمی با موضوع مُدل نوین تفکر انتقادی در مددکاری اجتماعی می باشد که در ادامه خواهید خواند.
مُدل نوین آموزش تفکر انتقادی در مددکاری اجتماعی
نویسنده:سیده محبوبه غنائی، مددکار اجتماعی و کارشناسی ارشد مدیریت خدمات اجتماعی
ورود تفکر انتقادی به حرفه مددکاری اجتماعی
فهرست عناوین این مطلب
در اواخر قرن ۱۸، رویکردهای انتقادی در خصوص عدم کاربردی بودن جامعه شناسی زمینه را برای شکل گیری و توسعه حرفه مددکاری اجتماعی فراهم نمود.
مــددکاری اجتماعی در مراحــل آغازیــن بیــش از هــر چیــز بر مداخلاتی کــه به مشــکل گشــایی منتهی می شــدند، متمرکز بــود و ضعــف پایه های نظــری برای مداخلات آنهــا بارها از جانب جامعه شناســان مورد انتقاد قرار می گرفت (معارف وند به نقل از مانسون۱۹۷۹.)
پیامد اندیشه انتقادی در مددکاری اجتماعی
نکته قابل توجه این بود که مددکاران اجتماعی به جد و با اولویت در راستای یافتن راه حل های عملیاتی در حل مشکلات اجتماعی تلاش می کردند.
این در حالی بود که جامعه شناسان معتقد بودند که مددکاران اجتماعی باید از روش های موجود یا ابداع شده در این رشته بهره بگیرند اما آنچه در واقعیت رخ داد چیز دیگری بود.
مددکاران اجتماعی بدین جهت که حتی جامعه شناسی کاربردی را که عملیاتی ترین گرایش در رشته جامعه شناسی است برای پاسخ به اهداف حرفه مددکاری اجتماعی کامل و کافی ندیدند، از این رو از رشته های دیگری همچون روانشناسی و مردم شناسی نیز در ارائه نظریه و طراحی مُدل توجه نمودند. تا به خلاء موجود از نظر عملیاتی و کاربردی بودن نظریات و الگوها، پاسخ داده شود (معارف وند،۱۳۹۷.)
به عبارتی مددکاران اجتماعی در طراحی مُدلها و مداخلات تخصصی و بومی مددکاری اجتماعی علاوه بر استفاده از نظریات تخصصی رشته مددکاری اجتماعی، به واسطه ماهیت بین رشته ای بودنِ خود، از رشته های دیگری همچون روانشناسی، مردم شناسی و مدیریت نیز استفاده می نماید و این گسترش، پیشرفت و بومی سازی حرفه را مدیون تفکر انتقادی مددکاران اجتماعی می باشد.
اهمیت تفکر انتقادی در حرفه مددکاری اجتماعی
تفکر انتقادی، برای مددکاران اجتماعی به این جهت ضروری است تا در بررسی جامعه و تأثیرات آن بر مردم و همچنین در مداخلات فردی به منظور مشارکت و تصمیم گیری مؤثر و در چارچوب اخلاقی مورد استفاده قرار گیرد (CASW, 2005; IASW, 2017; NASW, 2008.)
همچنین با وجود پیچیدگی های زندگی امروزی و در نتیجه غیرقابل پیش بینی بودن برخی مسائل، باعث شده است تا پاسخگویی به نیازهای انسانی و حل مسائل و مشکلات آنان صرفاً با اتکاء بر رویکردها و مداخلات”از پیش طراحی شده”، امکان پذیر نباشد.
وضعیت موجود در خصوص پیچیدگی
وضعیت موجود در خصوص پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، احساس نیاز را جهت تغییر در عملکردهای از پیش طراحی شده فراهم نمود و ضرورت ارائه مداخلات تخصصی مبتنی بر خلاقیت و نوآوری را در پرداختن به پیچیدگی های نظم جدید جهانی، بیان نموده است.
در این شرایط واضح و مبرهن است که عملکرد حرفه ای مددکاران اجتماعی صرفاً بر اساس وظایف حرفه ای مبتنی بر اصول و ارزش های اخلاقی، نگرشی“تقلیل گرایانه” به عمل مددکاری اجتماعی می باشد.
در این زمینه خانم دکتر معارف وند نیز در سخنرانی روز ملی مددکاری اجتماعی خویش چنین بیان نمودند؛
مددکار اجتماعی که دارای صلاحیت حرفه ای است، به تفاوت و تنوع فرهنگی توجه دارد و به آن احترام می گذارد. دانش خود را به روز نگه می دارد و برای ارائه خدمات از مداخلات مبتنی بر شواهد استفاده می کند.
مددکار اجتماعی صاحب صلاحیت قادر است از تفکر انتقادی در ارزیابی فعالیتهای حرفه ای خود بهره بگیرد، به معنای اینکه باید بتواند فعالیتهایش را به طور مستمر بازنگری کند و در مسیر ارتقای مهارتها، دانش و نگرش های حرفه ای اش تلاش کند. (خبرگزاری باماپرس، کد خبر:۵۳۲)
وضعیت کاربردی و شناخت تفکر انتقادی در حرفه مددکاری اجتماعی در کشور
آقای دکتر منصور فتحی، استادیار مددکاری اجتماعی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در مقاله ای تحت عنوان “عوامل مرتبط با مهارت های تفکر انتقادی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علام طباطبایی)” با اشاره به اینکه پرورش مهارت های تفکر انتقادی، یکی از رسالت های مهم نظام آموزشی و خصوصاً نظام آموزش عالی محسوب می گردد، در بررسی عوامل مرتبط با تفکر انتقادی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی و مقایسه آن با دانشجویان مددکاری اجتماعی این دانشکده، دریافت که برنامه های آموزشی دانشگاه در پرداختن به تفکر انتقادی ناموفق بوده است.
در نتایج حاصل از این پژوهش آمده است که بین معدل (عملکرد تحصیلی) و میزان تفکر انتقادی دانشجویان رابطه معناداری وجود ندارد، اما نکته جالب توجه آن است که میزان تفکر انتقادی در بین دختران به مراتب بیشتر از پسران است و همچنین تفکر انتقادی بین دانشجویان متأهل به مراتب ییشتر از دانشجویان مجرد می باشد.
همچنین تفکر انتقادی بین دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی متفاوت است، به اینصورت که این نوع تفکر در بین دانشجویان دکتری بیشتر از دانشجویان در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد.
همچنین یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بین میزان مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان رشته مددکاری اجتماعی با دیگر دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی، تفاوت معناداری وجود ندارد. (فتحی،۱۳۹۷)
جهت دریافت متن کامل مقاله به صورت PDF اینجا کلیک کنید.