
ترس و دلهره از آینده چگونه سلامت روانی-اجتماعی جامعه را تهدید میکند؟ پیامدهای اضطراب جمعی چیست و مددکاران اجتماعی در این وضعیت چه مسئولیتی دارند؟
فهرست عناوین
ترس، دلهره و ابهام نسبت به آینده چه بر سر جامعه میآورد؟
نقش مددکاران اجتماعی در مواجهه با اضطراب جمعی و ترومای مزمن
🖋 نویسنده: جواد طلسچی یکتا
مقدمه
ترس، دلهره و ابهام از آینده، امروزه در بسیاری از جوامع – بهویژه جوامع درگیر بحران، جنگ، ناامنی یا بیثباتی اقتصادی و سیاسی – به پدیدهای فراگیر تبدیل شده است. این احساسات نه فقط تجربههایی فردی بلکه بخش مهمی از زیست جمعی ما را تشکیل میدهند.
اما این وضعیت روانیِ فراگیر چه پیامدهایی برای سلامت اجتماعی دارد؟ و مددکاران اجتماعی چه نقش و وظایفی در مواجهه با آن دارند؟
ترس و اضطراب جمعی: از تجربه فردی تا واقعیت اجتماعی
ترس از آینده چیست؟
ترس و اضطراب نسبت به آینده معمولاً ریشه در تجربههای مبهم، تهدیدآمیز و فقدان امنیت دارد. این احساس میتواند بهصورتهای مختلفی خود را نشان دهد: از بیخوابی و نگرانی مداوم گرفته تا گوشهگیری، پرخاشگری، یا فقدان انگیزه.
اما زمانی که این احساسات در ابعاد جمعی پدیدار میشوند، جامعه را با “ترومای مزمن اجتماعی” روبهرو میکنند.
آثار ترس و ابهام مزمن در سطح جامعه
-
فرسودگی روانی جمعی:
تکرار بحرانها، نوسانات شدید اجتماعی-اقتصادی و نااطمینانیهای سیاسی، جامعه را وارد وضعیتی از “خستگی روانی” میکند. -
افزایش خشونتهای خانوادگی و اجتماعی:
افراد تحت فشار روانی، زودتر خشمگین میشوند و کنترل هیجانی کمتری دارند. -
افزایش آسیبهای روانی:
مانند اضطراب، افسردگی، احساس بیپناهی، اختلالات خواب، و حتی بروز اختلال استرس پس از سانحه (PTSD). -
کاهش حس همبستگی و مشارکت اجتماعی:
وقتی مردم به آینده امید ندارند، اعتماد به نهادها و دیگران کم میشود و گرایش به انزوا یا بیتفاوتی بیشتر میشود. -
فرار مغزها و مهاجرت گسترده:
افراد تحصیلکرده و متخصص در جستجوی امنیت روانی، بیشتر به مهاجرت تمایل پیدا میکنند. -
آسیب به تابآوری اجتماعی:
تابآوری به عنوان توان بازگشت جامعه به تعادل، در اثر ترس مزمن تحلیل میرود.
نقش مددکاران اجتماعی در این شرایط بحرانی
مددکار اجتماعی، متخصص در فهم و مداخله در فرآیندهای فردی و جمعی آسیبدیده است. در شرایطی که ترس و ابهام فضای روانی جامعه را دربرگرفته، مددکاران وظایف چندلایه و حساسی بر عهده دارند:
۱. رصد و شناسایی نشانههای آسیب روانی-اجتماعی
مددکار باید علائم اضطراب اجتماعی، اختلال عملکرد خانوادهها، خشونت خانگی یا افت سرمایه اجتماعی را تشخیص داده و در سطح محلی یا سازمانی گزارش کند.
۲. آموزش تابآوری روانی به اقشار مختلف
با طراحی کارگاهها، محتوای آموزشی و برنامههای توانمندسازی، مردم باید بیاموزند چگونه با عدم قطعیتها و استرسهای مزمن مقابله کنند.
۳. حمایت از گروههای در معرض آسیب بیشتر
کودکان، سالمندان، زنان سرپرست خانوار، و افراد دارای بیماری روانی بیش از سایرین در معرض اثرات ترس و بحرانهای طولانی هستند.
۴. ایجاد گروههای همیاری و حمایت روانی جمعی
تسهیل گروههای حمایتی، فرصت گفتوگوی ایمن، همدلی و کاهش احساس تنهایی روانی را فراهم میکند.
۵. پیوند میان فرد و نهادهای حمایتی
مددکار باید بهمثابه پل میان مردم و منابع حمایتی مانند مراکز سلامت روان، مشاوره، بهزیستی یا تشکلهای مردمنهاد ایفای نقش کند.
۶. پایش و بازخورد به نهادهای سیاستگذار
یکی از مأموریتهای حرفهای مددکار اجتماعی، انتقال صدای مردم به سطوح تصمیمگیری است. آگاهی از سطح اضطراب اجتماعی، یک ابزار سیاستگذاری کلیدی است.
وظایف نهادهای مددکاری در سطح کلان
-
راهاندازی کمپینهای آموزش سلامت روان در بحران
-
همکاری با رسانهها برای تولید محتوای آرامشبخش و امیدآفرین
-
تولید بانک اطلاعاتی از خدمات حمایتی برای مردم در شرایط بحران
-
آموزش تخصصی مددکاران اجتماعی برای مداخله در بحرانهای روانی-جمعی

سخن پایانی
هرچند ترس، دلهره و ابهام بخشی از واقعیت زیستی جوامع بحرانزده است، اما با مداخلات هوشمندانه میتوان از افتادن در دام بیعملی یا فرسایش جمعی جلوگیری کرد.
مددکاران اجتماعی در این میدان، نقش کلیدی دارند؛ نقشی که فراتر از حمایت فردی و خانوادگی است و تا مرز احیای امید و تابآوری اجتماعی امتداد مییابد.
- انتشاریافته در رسانه تاب آوری ایران
- ترس، دلهره و ابهام نسبت به آینده چه بر سر جامعه میآورد؟