چرا نوجوانان دست به خودکشی می زنند؟
چرا نوجوانان دست به خودکشی می زنند؟
نویسنده: سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی
خودکشی راهی برای پایان دادن به زندگی و درد و رنجی جانکاه و یا تصور و برداشتی جانسوز از رویدادهای زندگی است که در اثر ناامیدی و سرخوردگی از مواجه با حل مشکلات پدید می آید. خودکشی در هر جامعه ای تاثیرات ویرانگری بر اعضای خانواده و دوستان نزدیک فرد، همسایگان، جامعه و عموم افراد می گذارد و احساس خشم و ناامیدی در بین بازماندگان تبدیل به یک مشکل اساسی و سوگی عظیم می گردد.
بر اساس تخمین های موجود هر مورد خودکشی کامل در حدود ۱۳۰ نفر از اطرافیان را متاثر می سازد. خودکشی به ویژه در بین کودکان و نوجوانان و افراد مرجع جامعه ( نظیر معلمان، مهندسان، پزشکان، سلبریتی ها و سایر افراد مشهور ) می تواند تبدیل به زنجیره ای از خودکشی های متمادی به خصوص در بین افراد آسیب پذیر یا قشر خاکستری جامعه شود و به تدریج آن را تبدیل به یک مسئله عادی در بین آنها و عموم مردم نماید.
با این وجود تأثیرات خودکشی در بین کودکان و نوجوانان نسبت به سایر اقشار جامعه دردناک تر و دشوارتر است، زیرا آنها هنگامی دست به خودکشی می زنند که در سنین رشد قرار داشته و هنوز به طور کامل فرایندهای رشد جسمی، روانی، ادراک، باور و ارزش های آنها شکل نگرفته است. هر چند که خودکشی نوجوانان در همه ادوار و در بین جوامع مختلف وجود داشته است، با این وجود به نظر می رسد که طی دهه اخیر در بین بسیاری از جوامع از جمله جامعه ما رشد داشته است.
بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده، خودکشی کودکان سنین ۱۰ تا ۱۴ سال دومین علت مرگ و میر در بین آنها و در بین نوجوانان ۱۵ تا ۲۵ سال سومین علت مرگ و میر پس از تصادف و قتل است. همچنین اقدام به خودکشی و افکار خودکشی (در سطوح زیاد، متوسط و کم) در بین کودکان و نوجوانان نیز با شدت بالا وجود دارد و لذا تعداد زیادی نیز در معرض خطر قرار دارند.
در کشورمان در حدود ۱۰ درصد موارد اقدام به خودکشی را کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند که به نظر می رسد نسبت به سال های قبل رشد قابل توجهی یافته است. البته ضروری است که بین افکار خودکشی (با شدت زیاد، متوسط و کم)، اقدام به خودکشی و خودکشی کامل تمایز قائل شد. عموماً تعداد موارد اقدام به خودکشی ۳۰ تا ۴۰ برابر موارد خودکشی کامل و تعداد افکار خودکشی نیز درصد بسیار بیشتری از موارد اقدام به خودکشی و خودکشی کامل را تشکیل می دهد.
خطر خودکشی در بین کودکان و نوجوانان در منزل هنگامی افزایش پیدا می کند که به وسایل خودکشی نظیر انواع قرص ها، طناب دار، وسایل تیز و برنده، سلاح گرم، عدم حفاظ در ساختمان، پشت بام و پل ها و دسترسی آسان به مواد اعتیادآور فراهم باشد. از نظر جنسیت نیز میزان افکار و اقدام به خودکشی در بین دختران نوجوان بیش از پسران است. اما خودکشی کامل در بین پسرها بیش از ۴ برابر دختران می باشد.
همانگونه که گفته شد دلایل خودکشی کودکان و نوجوانان بسیار پیچیده، چند بعدی و متکثر است و به همین دلیل نیز طرح اقدامات مداخله و پیشگیرانه نیز با دشواری های زیادی همراه می باشد. با این وجود برای درک دلایل خودکشی کودکان و نوجوانان باید ابتدا آنها را در پاردایم حاکم بر هر نسلی تحلیل کرد.
به عبارتی باید به شرایط گذار جامعه و دلایل ساختاری اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بسترهای زندگی کودکان و نوجوانان را تحلیل و سپس به سبب شناسی آن پرداخت. به طور کلی به نظر می رسد که امروزه کودکان و نوجوانان در بستر تغییرات سریع، عصر تکنولوژی، رشد کمال گرایی مفرط، تغییرات و دگردیسی در کارکرد نهاد خانواده و افزایش نابرابری های اجتماعی و طبقاتی رشد می کنند که در نتیجه در عمل منجر به کاهش تاب آوری، فقدان مهارت های زندگی و رشدیافتگی، تغییرات سریع و آنی خلق، تفکر همه یا هیچ، سردرگمی در هویت و فقدان برنامه و طرح درست برای زندگی می شود. به تدریج با افزایش سن دچار بحران معنا در زندگی و افزایش احساس شکست و ناکامی در رسیدن به اهداف زندگی می گردند. کودکان و نوجوانان در « عصر کمال گرایی » زندگی می کنند و بدون شک مهمترین ویژگی نوجوانان و جوانان امروزی محسوب می شود.
با این وجود در فرایند رشد خودکشی کودکان و نوجوانان باید انگشت اتهام را علاوه بر نهادهای فرهنگی و اجتماعی به سمت دو نهاد اصلی و موثر جامعه یعنی خانواده و آموزش نشانه برد. افزایش خودکشی در سنین پائین عمدتاً نشان دهنده اختلال در عملکرد و کارکرد این دو نهاد است که نقش و وظایف خود را به درستی ایفاء نکرده اند و همواره شکاف های عظیمی را برای آسیب پذیری کودکان و نوجوانان ایجاد کرده و یا حداقل به ترمیم این شکاف ها نپرداخته اند.
خانواده و نهاد آموزش و پرورش فضای لازم و کافی را برای رهاشدگی کودکان و نوجوانان، ستاندن کالبد و روح حقیقت جویی و استدلال ورزی، عدم درک درست معنای زندگی و راه و روش درست زیستن در عصر تغییر و کمال گرایی را فراهم کرده اند. لذا وضعیت خودکشی کودکان و نوجوانان امروزه به شرایطی بر می گردد که این دو نهاد در ارتباط با هم خلق کرده اند.
در واقع خانواده های امروزی مقتضیات نسل کنونی، شرایط گذار جامعه، نیازهای متکثر کودکان و نوجوانان و شیوه های درست ارتباط و تعامل درست با آنها را فرا نگرفته اند. لذا در خلاء ضعف مهارت های فرزندپروری و ارتباط موثر و درست با کودکان و نوجوانان آنها را به دامن شبکه های اجتماعی و نهاد آموزش و پرورش سوق داده و از مسئولیت پذیری درست خود غفلت کردند. از طرفی به دلیل سرعت تغییرات و تحولات اجتماعی نیز نتوانستند خود را با روح زمانه سازگار و هماهنگ سازند.
نهاد آموزش و پرورش در مقابل پدیده خودکشی نوجوانان
نهاد آموزش و پرورش نیز که طلایی ترین دوران زندگی کودکان و نوجوانان در آن سپری می شود یکی از عوامل اصلی کژکارکردی و فقدان رشد یابندگی کودکان و نوجوانان است. همانگونه که هرمان هسه در رمان تیزهوش نیز زندگی پسری بااستعداد را به تصویر میکشد که از قوانین و چهارچوبهای سختگیرانه مدرسهاش به تنگ آمده و از شیوه آموزش معلمان خود بیزار است.
به همین خاطر به دنبال راهی برای رهایی از این سیستم است تا معنای زندگی حقیقی را دریابد و در نهایت به دلیل ضعف نظام آموزش و طردشدگی و برچسب زدن به این کودک با هوش او را سمت خودکشی سوق می دهد. اما اشکال دیگری نظام آموزش و پرورش در فقدان روح آموزش و پرورش و عدم بهره مندی و تدوین نظام درست تعلیم و تربیت استوار است.
کودکان در این سن بیشتر از هر چیزی نیاز فوری و شدید به یادگیری مهارت هایی برای زیستن سالم دارند. در حالیکه مدرسه با انبوهی از مطالب و منابع غیرضروری طلایی ترین سال ها و زمان عمر آنها را می گیرد. زمان آنها را می ستاند و در مقابل مجموعه ای از مطالب و منابع غیرضروری را به آنها آموزش می دهد که عموماً تا آخر عمر به آن نیازی پیدا نمی کنند.
در حالیکه اکثر کودکان و نوجوانان در مهارت های برقراری ارتباط، حل مسئله، تفکر خلاق، دوست یابی، کنترل خشم و هیجانات، ابراز احساسات، مدیریت روابط بین فردی، مدیریت زمان، همکاری کردن، استدلال ورزیدن، مدارا، زندگی در حال، مدیریت شبکه های اجتماعی و … دچار مشکل هستند و با انبوهی از مسائل حل نشده فردی به آینده پرتاب می شوند. ثمره چنین رویدادی وجود مردمانی بیمار و دختر و پسرهایی است که در حل ابتدایی ترین مسائل زندگی خود ناکام می شوند. در بخش های آینده به بررسی دلایل دیگر این روند پرداخته خواهد شد.