اندازه گیری تاب آوری اجتماعی چگونه است؟
اندازه گیری تاب آوری اجتماعی چگونه است؟
مبادلات، چالش ها و فرصت ها برای مُدل های شاخص در جوامع در حال تحول
اندازه گیری تاب آوری اجتماعی چگونه است؟ تاب آوری اجتماعی بیش از هر جنبه دیگری از تاب آوری، تنش ذاتی را در مفهوم بین هویت یا تداوم و تحول ایجاد می کند.
آیا یک جامعه شامل افرادی است که آن را تشکیل می دهند یا جغرافیا و زیرساخت های فیزیکی مشترک آنها منجر به ایجاد جامعه می گردد؟
در مورد تاب آوریِ جوامعی که در نتیجه یک فاجعه ناگهانی یا در طول زمان تغییر می کنند، چطور؟
در این مطلب، ما تأثیر این تنش را بر چگونگی توسعه و استفاده از شاخصهای تابآوری اجتماعی بررسی میکنیم.
اندازه گیری تاب آوری اجتماعی چگونه است؟
با نگاهی دقیق به روشهای تعامل مفاهیم تابآوری و استفاده ما از شاخصها، چندین نکته مطرح میشود. اول، اینکه چگونه یک جامعه را شناسایی میکنیم و تابآوری آن را چارچوبمند میکنیم، مفهومسازیِ خاصی از تابآوری را بیان میکند، که به نوبه خود پیامدهای هنجاری برای خود جوامع دارد. تا حدی، این به دلیل دشواری در گرفتن سازگاریهای مهم و اقدامات دگرگونکننده در درون و توسط آن جوامع است. علاوه بر این، اندازهگیری و مقایسه تابآوری جوامع، و جنبههای کمّیسازی که همراه با انتخاب، تجمیع و مقایسه مقادیر شاخصها است، اطمینان حاصل میکند که تصمیمات اتخاذ شده در مورد نحوه استفاده از شاخصها دارای وزن هنجاری هستند. از طریق این کاوش، چندین پیامد هنجاری انتخابها را در طراحی و کاربرد شاخص ها شناسایی میکنیم.
ما با توصیه ها و پیشنهاداتی با هدف حرکت رو به جلو با چاشنی شفافیت و مسئولیت پذیریِ بیشتر در قبال جوامعی که امیدواریم تاب آوری اجتماعی آنها را بهبود یابند مورد اندازه گیری قرار می دهیم و سپس تیجه گیری خواهیم کرد.
کلید واژه ها: تاب آوری اجتماعی | شاخص ها | هنجارگرایی | دگرگونی | انطباق | تصمیم گیری
مدتی است این نکته مهم که بسیاری از جنبههایی که یک منطقه پرجمعیت همچون شهر را کم و بیش تابآور میسازد، عوامل اجتماعی هستند. چنین جنبه هایی به روابط شکل گرفته بین اعضای جامعه در آن منطقه، منابعی که از نظر اجتماعی در دسترس هستند (یعنی فراتر از زیرساخت های فیزیکی و شامل کارکردهای زیرساخت های فیزیکی) و منابع مورد نیاز گروه های اجتماعی خاص است که آنها را بیشتر می کند. و یا اینکه اعضاء آن جامعه سازگاری کمتری با اختلالات شدید موجود در محیط خود دارند. تاب آوری به همان اندازه که در مورد افراد یک جامعه است، به حمل و نقل، انرژی و سایر سیستم های فنی موجود در آن منطقه نیز مربوط می شود. به عبارتی دیگر، اصطلاحات “تاب آوری اجتماعی“ و تاب آوری به طور کلی در هم تنیده شده اند.
با این حال، همانطور که در اینجا نیز بحث خواهیم کرد، یک دوگانگیِ اساسی در مفهوم تاب آوری وجود دارد که اندازه گیریِ این جنبه های اجتماعی تاب آوری را به طور خاص دشوار می کند.
این دوگانگی به بهترین وجه به عنوان تنشی بین تابآوری (بهعنوان ویژگیِ جامعهای که اکنون وجود دارد) و دگرگونیهایی که در داخل و برای آن جامعه اتفاق میافتد (در صورتی که از یک اختلال شدید جان سالم به در ببرد) توصیف میشود.
راه اصلی برای اندازهگیری چنین جنبههایی از تابآوری بهطور غیرمستقیم از طریق شاخصها است، زیرا تابآوری خود یک مفهوم پیچیده است.
با این حال، ما استدلال میکنیم که شاخصهای کنونی «تابآوری اجتماعی» به طُرق مختلف نمیتوانند این تنش را به تصویر بکشند، و با این حال به طور فزایندهای برای سیاستگذاری و توصیف تابآوریِ مناطق پرجمعیت استفاده میشوند.
در این مطلب، ما نشان میدهیم که چگونه آنها میتوانند توانایی ما را برای توصیف دو چیز محدود کنند: اهمیت ویژگیهای انطباقی یا دگرگونکننده که گروههای اجتماعی میتوانند به تاب آوریِ یک جامعه کمک کنند، و پیامدهای هنجاریِ نحوه تصمیمگیری ما برای چارچوببندی تاب آوری جوامع و ویژگیهای آنها به عنوان شاخصی از تاب آوری.
ما بر استفاده از شاخص های اجتماعی در غرب معاصر، جوامع و شهرها تمرکز می کنیم. با این حال، ما بسیاری از نکاتی را می بینیم که از ادبیات استفاده می کنیم و در اینجا نتایج اخذ شدۀ خود را قابل تعمیم می دانیم، اگرچه در این مطلب تنها جایی برای ارائه پیشنهادهایی نسبت به آن کار تعمیم دهنده داریم.
ما استدلال میکنیم که بسیاری از محدودیتهای شاخصهای فعلی مورد استفاده در این زمینه، همانطور که فرمولبندی میشوند، از ماهیت دوگانه خودِ تابآوری (هم بهعنوان تغییردهنده و هم به سمت بهبود و یا عبور از ناملایمات اجتماعی) ناشی میشوند. علاوه بر این، توسعه دهندگان و استفاده کنندگان از شاخص ها باید در مورد دامنه، مقیاس، و ساختار گروه های اجتماعی یا جامعه ای که موضوع تجزیه و تحلیل است، تصمیم گیری کنند.
همانطور که بحث می کنیم، این تصمیمات هنجاری هستند: آنها نه تنها یک جامعه هدف ایده آل را ارائه می کنند، بلکه پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم برای افرادی که تاب آوری اجتماعی آنها اندازه گیری می شود نیز دارند. در نظر گرفتنِ سؤالات هنجاری منجر به نوع متفاوتی از شاخصها نسبت به شاخصهایی میشود که قبلاً پیشنهاد شده و مورد استفاده قرار میگیرد – در پایان این مطلب ما از مشاهدات انجام شده در سراسر مقاله استفاده میکنیم تا نشان دهیم چگونه شاخصها میتوانند بهتر فرموله شوند و برای توصیف و اندازهگیری تابآوری اجتماعی استفاده گردند. بنابراین، اینها می توانند به عنوان معیارهای اساسی برای شاخص های تاب آوری اجتماعی در نظر گرفته شوند.
ما نمیتوانیم در اینجا مروری نظاممند در مورد تابآوری اجتماعی یا شاخصها ارائه کنیم، بلکه بیشتر به ادبیات اخیر وابسته هستیم که مروری جامع از روندها و شیوههای جاری در توسعه و بکارگیری شاخصهای تابآوری اجتماعی ارائه میدهد.
برای چنین طبقهبندیِ کلی و همچنین ارزیابیِ ویژه رویکردهای شاخص های فعلی، کاترز، «چشمانداز شاخصهای تابآوری در برابر بلایا در ایالات متحده آمریکا» ساجا و همکاران، «بررسی انتقادی چارچوبهای ارزیابی تابآوری اجتماعی» در مدیریت بلایا» منابع مناسبی برای مقدمه ای بر موضوعات کلیدی هستند:
کاتر نویسنده ای پراستناد در این زمینه است که شاخص هایی را تحت مقوله تاب آوری اجتماعی توسعه بررسی و تجمیع کرده است.
ساجا و همکارانش بررسی اخیر را ارائه کرده اند که به صراحت بر شاخص های تاب آوری اجتماعی تمرکز دارد. بنابراین ما در اینجا از این منابع برای ارائه شرح مختصری از وضعیت فعلی تحقیقات شاخص در حوزه تاب آوری اجتماعی استفاده می کنیم.
در شرایطی که موضوعاتی که به آنها خواهیم پرداخت لزوماً جدید نیستند، اما بهعنوان حرکتی در جهت نشاندهندهتر کردن این شاخصها و پاسخدهی به جنبههای دگرگونکننده تابآوری اجتماعی و پیامدهای هنجاریِ اندازهگیری آن هستند، به طور ضمنی و توسعه نیافته باقی میمانند.
ساجا و همکاران بین رویکردهای خاص خطر، زمینه های جغرافیایی (که در آن یک منطقه یا منطقه خاص پایه و اساس است)، و مفاهیم سلسله مراتبی (که در آن مرزها برای تعیین یک سیستم استفاده می شود، مرزهای شهر، مرزهای منطقه ای یا کل ملت ها) تفاوت قائل می شوند.
آنها رویکردها را به چهار روش طبقهبندی میکنند که بر اساس آنها: سرمایه اجتماعی، رفتارهای مقابله ای، ظرفیتهای انطباقی و تحولپذیر/مشارکتی، جامعه اجتماعی و ابعاد به هم پیوسته یا ابعاد ساختاری و شناختی در یک سو قرار میگیرند و از سوی دیگر، بین انواع ارزیابی ها: شاخص ها، کارت امتیازی و ابزارها تفاوت قائل می شود.
او سپس دستهبندیهای بیشتری را برای رویکردهای مختلف تعریف میکند، مانند فضایی، تمرکز (یا بر داراییهای خاص مانند زیرساخت یا کل جامعه)، حوزه (“ویژگیهای سیستم [در نظر گرفته شده]، یا ظرفیتهای درون آنها”، و روش (از بالا به پایین یا از پایین به بالا). او همچنین بین تعریف ویژگیهای ذاتی یک سیستم (معیارسازی) و ارزیابی «توانایی افراد، ذینفعان یا جوامع برای یادگیری و پاسخ به تغییرات» به عنوان یک فرآیند پویا تمایز قائل میشود.
کاتر مجموعهای از شاخصهای اصلی را پیشنهاد میکند که متشکل از «متغیرهای تصمیم گیری اغلب استفادهشده» است.
این مجموعه از تقریباً بیست شاخص اصلی و تنها از یک متغیر پویا (“احساس تعلق به جامعه”) استفاده می کند که تمرکز فعلی را بر مقادیر ثابت و نسبتا آسان برای اندازه گیری نشان می دهد.
هر دوی این محققین یعنی ساجا و همکارانش و نیز کاتر نتیجه می گیرند که ارزیابی فرآیندهای پویا هنوز به اندازه کافی قابل اندازه گیری نشده اند.
ساجا و همکارانش به «مشکل در ساختنِ شاخصهای تابآوری بهراحتیِ قابل اندازهگیری بودن که مرتبط با نتیجه باشد نیستند، اما اینکه به مکانیسمهای اجتماعی مرتبط هستند» اشاره میکنند.
اما کاتر و همکارانش ادعا می کنند، “تاب آوری اجتماعی معمولاً فرآیندی است که شامل یادگیری اجتماعی می شود، اما می تواند نتیجه ای قابل اندازه گیری نیز داشته باشد”.
ساجا و همکارانش همچنین بر دشواری تعریف مداوم ظرفیتهای CAT که اندازهگیری آنها دشوار است، تأکید میکنند و نادیدهانگاریِ «ظرفیتهای مشارکتی» را نقد میکند. به عبارتی دیگر: ظرفیت یک سیستم اجتماعی برای اعمالِ ظرفیتهای انطباقی و مقابلهای در مواقع بحران ها. بنابراین، اهمیت ظرفیتهای تحولآفرین در مقابل تعهد به آنچه باید حفظ شوند، حداقل در ادبیات تصدیق شده است.
ما میتوانیم این را در سایر رویکردهای معاصر و گستردهتر به تابآوری نیز ببینیم، برای مثال در رویکرد ظرفیتهای آنها تابآوری را تا حدودی از نظر فلسفی بهعنوان یک فرآیند و نه یک نتیجه میبیند.
تابآوری شامل چهار منبع است: سرمایه اجتماعی (به عنوان مثال «احساس اجتماع»، «روابط غیررسمی»، «حمایت اجتماعی مصوب [و] مورد انتظار …) شایستگی جامعه (به عنوان مثال “مهارت های حل مسئله”، انعطاف پذیری و خلاقیت) اطلاعات و ارتباطات (به عنوان مثال “منابع قابل اعتماد اطلاعات”، “رسانه های مسئول”) و توسعه اقتصادی (به عنوان مثال “سطح و تنوع منابع اقتصادی”، “عادلانه بودن ریسک و آسیب پذیری در برابر خطرات”). بسیاری از اینها به هم مرتبط هستند. برخی قابل اندازه گیری هستند، برخی نه.
در مجموع، دیگران قبلاً به فقدان ویژگیهای تعریفکننده و دشواری اندازهگیری ظرفیتهای دگرگونکننده در مفهوم تابآوری اجتماعی و بسیاری از مشکلات ناشی از سنجش تابآوری اجتماعی از طریق شاخصها و غیره اشاره کردهاند.
با این حال، همچنان این موضوع باقی میماند که کسانی که مایل به ارزیابی تابآوری اجتماعی امروز هستند، میتوانند از میان مجموعه عظیمی از شاخصها انتخاب کنند، که تقریباً همه آنها فقط قادر به اندازهگیریِ یک نتیجه یا محک زدنِ شرایط ایستایی یک سیستم هستند.
بنابراین کار بیشتر باید انجام شود. ما در این مطلب یک رویکرد چند رشتهای را اتخاذ میکنیم و تخصص نویسندگانی را که در فلسفه شهر، اخلاق فناوری، سیستمها و تجزیه و تحلیل ریسک، و مدیریت اضطراری تخصص دارند، ترکیب میکنیم.
این رویکردهای متنوع ترکیب میشوند تا چندین جنبه از تابآوری اجتماعی را برجسته کنند که توسعه و استفاده از شاخصها را دشوار میکند، و ما احساس میکنیم که شاخصهای فعلی باید به طور مؤثرتر و شفافتری به آن پرداخته شوند.
برای شروع، در بخش بعدی ماهیت دوگانگی را که به عنوان بخشی از درک معاصر تاب آوری می بینیم، بیشتر توضیح می دهیم.
در بالا، ما از بررسی های اخیر ادبیات استفاده کردیم تا خلاصه کنیم که چگونه شاخص ها قبلاً این دوگانگی را درگیر کرده اند. در مرحله بعد، استفاده مثالی از شاخصها را ارائه میکنیم تا نشان دهیم در کجا میبینیم که برای حل مسائل کلیدی به تلاش بیشتری نیاز است. در نتیجه، در بخش ۳ و بعد، این مقاله با ملاحظات اضافی و به ویژه با توجه به جنبه های هنجاری و مفاهیمی که توسعه نیافته باقی مانده اند، به ادبیات کمک می کند.