آموزش تاب آوری به کودکان
ما باید به فرزندانمان بیاموزیم که چگونه تاب آور باشند
آموزش تاب آوری به کودکان
ما باید به فرزندانمان بیاموزیم که چگونه تاب آور باشند
We need to teach our children how to be resilient
تعداد دانش آموزانی که از داروهای روانگردان سنگین استفاده می کنند در پنج سال گذشته چهار برابر شده است. ریچارد هوگان می نویسد که زنگ خطر باید به صدا درآید.
اولین مطالعه ایرلند در مورد سلامت روانی دانشجویان، روندهای بسیار نگران کننده ای را نشان داده است. این مطالعه که توسط اتحادیه دانشآموزان در ایرلند (USI) انجام شد، برخی ارقام را مشخص کرده است که باید هشداری جدی برای معلمان، والدین و سیاستگذاران باشد.
این مطالعه نشان میدهد که دانشآموزانِ ما با شرایط جدی سلامت روانی دست و پنجه نرم میکنند، زیرا تلاش میکنند آموزش سطح سوم را طی کنند.
USI که توسط HSE تامین مالی میشود، از ۳۳۴۰ دانشجو نظرسنجی کرد و متوجه یک مشکل جدیِ در حال ظهور در سیستم در دانشکده مربوطه شد. حدود ۳۸.۴ درصد از دانش آموزان با مسائل اضطرابی شدید سر و کار داشتند، در حالی که ۲۹.۹ درصد با افسردگی کنار آمدند. وقتی فکر می کنید که مدارس متوسطه هرگز به این میزان آگاهی نسبت به سلامت روان نداشته اند، شگفت انگیز است.
اما واقعا به چه معناست؟ و چگونه مدارس در مورد تجهیز دانشآموزانِ خود به ابزارهایی که برای ورود به زندگی بزرگسالان به آنها نیاز دارند، پیش میروند؟
من متوجه شده ام، با این انگیزه برای ارتقای سلامت روان، واقعاً وارد این موضوع نمی شود یا به دانش آموزان یاد نمی دهد که چگونه اضطراب، افسردگی یا استرس خود را مدیریت کنند.
این فقط به آنها می گوید که “خوب است، نه خوب بودن را”. و البته، این پیام مهمی است، اما ما همچنین و مهمتر از آن باید به آنها آموزش دهیم که چگونه احساس خوبی نداشته باشند، زیرا این باعث ایجاد تاب آوری میشود و این چیزی است که به نظر میرسد وجود ندارد، یعنی توانایی مدیریت استرس در زمان رسیدن.آموزش تاب آوری به کودکان
استرس زمانی اتفاق میافتد که آنچه از شما خواسته میشود فراتر از تاب آوری شما باشد، و به همین دلیل است که دانشآموزان در حال غرق شدن هستند – آنها ابزاری برای تنظیم یا مدیریت خود ندارند. و سپس، البته، سؤالی که ما باید به عنوان والدین، معلمان و پزشکان از خود بپرسیم این است که چرا این دانشآموزان مانند نسلهای گذشته قادر به مقابله با این فشارها نیستند؟
افراد تاب آور از استرس مصون نیستند، اما زمانی که وارد زندگیشان شود می توانند آن را مدیریت کنند. این تفاوت اساسی بین دانش آموزی است که غرق شده و دانشجویی که زندگی خود را مدیریت می کند.
به نظر من وقتی صحبت از مسائل بهداشت روانی در این کشور به میان می آید، طوفان کاملی داریم. و این چیزی است که ما باید به آن توجه کنیم زیرا به طور جدی بر رفاه فرزندان ما تأثیر می گذارد.آموزش تاب آوری به کودکان
تحقیقات نشان می دهد که تعداد دانش آموزانِ مصرف کننده داروهای روانگردانِ سنگین در پنج سال گذشته چهار برابر شده است. زنگ خطر باید به صدا درآید. و چرا ما اینقدر سریع دارو را به این موضوع می اندازیم؟
تاب آوری یعنی توانایی سازگاریِ خوب در مواجهه با ناملایمات. پس باید به خودمان به عنوان والدین نگاه کنیم و بپرسیم که آیا به فرزندم یاد میدهم چگونه با مشکلات کنار بیاید؟ یا اینکه وقتی رسید سعی کنم کلا ازشون حذفش کنم؟ این سرزنش نیست، بلکه به خاطر بیدار شدن از این واقعیت است که به جای آموزش، به فرزندانمان دارو میدهند.
من تقریباً هر هفته آن را در کلینیک خود می بینم، یک جوان بالغ که تمام زندگی خود را در پیش دارد که با یک پسرفت ساده از بین می رود. آنها کاملاً نمی توانند از یک شکست عقب نشینی کنند. در شخصیت آنها هیچ ظلمی وجود ندارد. و این کمبودها در حال پاتولوژیک شدن است، تقریباً مثل اینکه به نوعی کمبود دارند و برای اصلاح تعادل نیاز به دارو دارند.
ما به سمت یک کابوس دیستوپیایی می رویم که کودکانی که به شدت دارو مصرف می کنند مانند زامبی ها کارهای روزمره خود را انجام می دهند. و طوفان کاملی که من به آن اشاره میکنم، عدم تاب آوری به دلیل مراقبت بیش از حد والدین، اشباع سلامت روان در سیستم مدرسه، و پاسخ دارویی به مسئله فرزندپروری است.
البته برخی از کودکان به دارو نیاز خواهند داشت، اما در تجربه بالینی من، آنها در اقلیت زیادی هستند. چهار برابر شدنِ کودکانی که از داروهای سنگین استفاده می کنند نشان دهنده یک بیماری همه گیر نیست، بلکه یک تغییر در نحوه نگرشِ ما به این موضوع و نحوه برخورد ما با آن است. این چیزی است که باید به آن پرداخته شود. فرزندانِ ما به ما نیاز دارند تا از آنها در برابر شرکت ها و سیاست های بد محافظت کنیم.
اخیراً یک مراجع ۱۵ ساله داشتم که به من گفت که به من مراجعه کرده است زیرا روانپزشکش در صورت مصرف نکردن داروهایش از درمان او خودداری می کند. او احساس افسردگی نمی کرد و احساس نمی کرد که یک مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) انتخاب مناسبی برای او است. اما او اعتراف کرد که به دلیل جدایی والدینش روحیه ضعیفی داشته است.
آیا ممکن است والدین در آرزوی شاد کردن فرزندان خود، در واقع شرایطی را برای فرزندان خود ایجاد کنند که به موجب آن هرگز نتوانند شادی یا نشاط را تجربه کنند؟
منظور من از این این است که والدین نسل من که در راه اعتبار بخشیدن به احساسات، دریافتی کمی داشتند، اکنون در تلاشند تا با اعتبار بیش از حد هر احساس یا تسلیم شدن در برابر هر هوس فرزندشان، آن را اصلاح کنند.
مطمئناً پایان دادن به والدین بودنِ سختگیرانه چیز خوبی است، اما آنچه ما آن را جایگزین آن کردهایم برای سلامت روانی فرزندانمان مضرتر است و این چیزی است که این ارقام نشان میدهند.آموزش تاب آوری به کودکان
ما به عنوان والدین باید به فرزندان خود بیاموزیم که چگونه با مشکلات کنار بیایند. مدارس باید متخصصان واجد شرایط را استخدام کنند تا در مورد اینکه چگونه دانش آموزان می توانند مهارت های مقابله با چالش های زندگی را توسعه دهند، صحبت کنند و آن را به معلمانی که ممکن است علاقه و درک مبهمی در مورد این موضوع پیچیده داشته باشند واگذار نکنند.
ما در قبال فرزندانمان مسئول هستیم که از آنها محافظت کنیم تا در پنج سال آینده که آنها نظرسنجی بعدی را انجام دهند، ارقام به طرز قابل توجهی مثبت تر باشد.
We need to teach our children how to be resilient
نویسنده: ریچارد هوگان مدیر بالینی terapiinstitute.ie، معلم مدرسه، روان درمانگر خانواده سیستمیک و پدر سه فرزند است.