تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

از تئوری تا عمل: ترجمه مفهوم تاب آوری شناختی در برابر اهداف درمانی جدید که شناخت را در بزرگسالان مسن حفظ می کند

تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

ترجمه مفهوم تاب آوری شناختی در برابر  اهداف درمانی جدید که شناخت را در بزرگسالان مسن حفظ می کند

در حالی که مفهوم تاب آوری شناختی به خوبی تثبیت شده است، به گونه ای تعریف نشده که بتوان آن را اندازه گیری کرد.

این موضوع مانعی برای مطالعه زیست‌شناختیِ زیربنایی آن و توسعه ابزارهایی برای ارزیابی بالینی آن بوده است. این دیدگاه کار اخیری را که بیان پروتئین‌های قشری مرتبط با تاب‌آوری شناختی را کمّی‌سازی کرده است، برجسته می‌سازد، بنابراین مطالعات زیست‌شناسی پیچیده زیربنایی آن و طیف کامل اثرات بالینی آن را در بزرگسالان مسن تسهیل می‌نماید.

این مطالعات اولیه، پشتیبانی تجربی برای مفهوم‌سازی تاب‌آوری به‌عنوان یک پیوستار ارائه می‌کنند. مانند سایر عوامل خطر مرسوم، برخی افراد، تاب آوری شناختی بالاتر از حد متوسط ​​و سایر افراد تاب آوری شناختی کمتر از حد متوسط ​​را نشان می دهند.

این رویکردهای جدید برای پیشرفت مطالعات تاب آوری شناختی را می توان به سایر فنوتیپ های سالمندی تعمیم داد که می تواند زمینه را برای توسعه ابزارهای بالینی که ممکن است پتانسیل سنجش مکانیسم های دیگر تاب آوری در بزرگسالان سالخورده را داشته باشد، فراهم کند.

این پیشرفت‌ها همچنین پتانسیل تسریع یک رویکرد درمانیِ مکمل را دارند که بر افزایش تاب آوری از طریق تغییرات سبک زندگی یا درمان‌هایی که مکانیسم‌های مولکولی زیربنایی آن را برای حفظ شناخت و سلامت مغز هدف قرار می‌دهند، حتی در حضور عوامل استرس‌زای غیرقابل درمان مانند آسیب‌شناسی مغز که در بزرگسالان مسن انباشته می‌شوند، تمرکز دارد.

سالمندی با تغییرات مداوم در توانایی‌های شناختی مشخص می‌شود که در بسیاری از افراد مسن می‌تواند آنقدر برجسته شود که تشخیص اختلال شناختی خفیف یا زوال عقل بیماری آلزایمر (AD) را تضمین کند.

پیری همچنین با تجمع زیربنایی و موذیانه آسیب شناسی های متعدد مغز و انحطاط ساختارهای عصبی که برای شناخت حیاتی هستند مشخص می شود. با این حال، همه افرادی که شواهدی از آسیب شناسی انباشته مغز و تغییرات نورودژنراتیو دارند، اختلال یا زوال شناختی را نشان نمی دهند.تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

حداکثر یک سوم از افراد در گروه‌های مطالعه دستورات مذهبی (ROS) و پروژه حافظه ضروری و پیری (MAP) (که با جزئیات بیشتر در زیر توضیح داده شده است)، که معیارهای تشخیص AD پاتولوژیک در کالبد شکافی را دارند، علائم بالینی اختلال در شناخت قبل از مرگ (بنت و همکاران، 2006a،b) را نشان نمی‌دهند.

تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی
تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

گزارش های دیگر نتایج مشابهی را نشان داده اند (کریستال و همکاران، ۱۹۸۸؛ کاتزمن و همکاران، ۱۹۸۸؛ اسنودون، ۱۹۹۷). این مطالعات منجر به این فرضیه شد که افرادی که از نظر شناختی دست نخورده باقی می‌مانند، علی‌رغم وجود بار آسیب‌شناسی عصبی قابل توجهی AD، عوامل تاب آوری را در خود جای می‌دهند که اثرات شناختیِ منفی ناشی از تجمع آسیب‌شناسی مغز را خنثی می‌کند (مورتیمر، ۱۹۹۷؛ کامینگز و همکاران، ۱۹۹۸؛ استرن، ۲۰۰۲).

در حالی که مطالعات اولیه بالینی پاتولوژیک (کریستال و همکاران، ۱۹۸۸؛ کاتزمن و همکاران، ۱۹۸۸؛ اسنودون، ۱۹۹۷)، و بعد از آن، مطالعات تصویربرداری عصبی (روتر-لورنز، ۲۰۰۲؛ استرن و همکاران، ۲۰۰۳؛ استرن، ۲۰۱۷)، شواهد بیشتری برای حمایت از فرضیه تاب آوری شناختی ارائه کرد، عدم اجماع در مورد چگونگی عملیاتی شدن ساحتار مفهومی نیز غالب بوده است.

این دیدگاه ابتدا مروری مختصر از کار بالینی- پاتولوژیک قبلی ما ارائه می‌کند که پایه‌های کار جدیدتر ما را با استفاده از داده‌های ژنومی برای روشن کردن مکانیسم‌های عصبی- بیولوژیکی تاب‌آوری گذاشته است.

این کار به رویکردهایی منجر شده است که به دنبال ترجمه یافته‌های ما به ابزاری واجد شرایط است که می‌تواند برای اندازه‌گیری مکانیسم‌های تاب‌آوری شناسایی‌شده در سطحی خاص مورد استفاده قرار گیرد.

ما تاب‌آوری شناختی را مانند بسیاری از عوامل خطر که در یک زنجیره گسترده از سودمند تا مضر قرار دارند، در نظر می‌گیریم، از این رو سطوح تاب‌آوری یک جمعیت ممکن است دوباره مانند هر عامل خطر مداوم از پایین تا متوسط ​​به بالا باز شود.

این رویکرد به ما اجازه می‌دهد تا از طیف کاملی از عملکرد (بهتر یا بدتر از حد انتظار) با توجه به قرار گرفتن در معرض (بار آسیب‌شناسی عصبی) استفاده کنیم (و نهایتاً کمّی سازی کنیم)، بنابراین رویکرد شهودی‌تری نسبت به دسته‌های پیشینی تاب‌آوری بله/خیر ارائه می‌دهد. ما با جزئیات در مورد چگونگی رویکرد ما به مطالعه تاب آوری شناختی با هدف پر کردن شکاف های برجسته در چارچوب های پیشنهادی فعلی بحث می کنیم.تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

این تیم، مطالعات کوهورت بالینی پاتولوژیک را برای بررسی تاب آوری شناختی آغاز کرد.

مطالعه دستورات مذهبی (ROS) و پروژه حافظه ضروری و پیری (MAP) به ترتیب در سال‌های ۱۹۹۴ و ۱۹۹۷ (با هم به عنوان ROSMAP) برای مطالعه پیری و بیماری آلزایمر آغاز شد.

MAP به عنوان یک مطالعه کوهورت تکمیلی و گسترش ROS، با هدف شناسایی اساس ساختاری ذخیره عصبی، و روشن کردن آنچه که ظرفیت آن را تعیین می‌کند، آغاز شد. در حالی که شرکت کنندگان ROS راهبه ها، کشیشان و برادران کاتولیک از بیش از ۴۰ گروه آمریکایی هستند، شرکت کنندگان MAP از جوامع بازنشستگی و تسهیلات مسکن سالمندان یارانه ای در سراسر شیکاگو و ایلینوی شرقی استخدام می شوند. شرکت کنندگان بالای ۶۵ سال سن دارند، بدون زوال عقل شناخته شده ثبت نام می کنند، با ارزیابی های بالینی سالانه، آزمایش های شناختی و خون گیری موافقت می کنند و با اهدای عضو موافقت خواهند کرد. (بنت و همکاران، ۲۰۰۵، ۲۰۱۲، ۲۰۱۸).

از زمان آغاز این مطالعات، ما تاب آوری را از طریق دو مکانیسم اساسی مفهوم سازی کرده ایم: یکی که تاب آوری را کاهش می دهد و دیگری که آن را حفظ می کند.

تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی
تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

در طول دو دهه گذشته، ما شواهدی را برای هر دو ارائه کرده‌ایم. اول، ما نشان داده‌ایم که مکانیسم‌هایی که تاب آوری را کاهش می‌دهند به آسیب‌شناسی AD محدود نمی‌شوند، بلکه شامل آسیب‌شناسی‌های متعددی از جمله انفارکتوس‌های مغزی و بدن‌های لوی می‌شوند (Schneider et al., 2007a,b).

در طول سال‌ها، یافته‌های ما همچنین نشان داده است که هنوز مکانیسم‌های عصبی زیست‌شناختی کشف‌نشده‌ای وجود دارد که برهم‌ کُنش دارند و به شبکه‌های عصبی آسیب می‌رسانند که توانایی مغز را برای تحمل این شرایط کاهش می‌دهد.

به عنوان مثال، عوامل خطر روانی- اجتماعی، مانند پریشانی مزمن، تنهایی، و گزارش‌های بیشتر از علائم افسردگی، با احتمال بالاتری از زوال عقل مرتبط بوده‌اند، اما با AD پاتولوژیک، بدن‌های لوی یا انفارکتوس مرتبط نیستند (ویلسون و همکاران، ۲۰۰۳، ۲۰۰۶، 2007a،b)، نشان می دهد که مکانیسم های دیگری که تاب آوری را از طریق این عوامل خطر کاهش می دهند، در انتظار کشف هستند.تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

ما همچنین نشان داده‌ایم که چندین عامل روانی- اجتماعی با افزایش یا حفظ مکانیسم‌های تاب‌آوری، احتمال بروز بالینی آسیب‌شناسی مغز را کاهش می‌دهند.

به عنوان مثال، ما در مورد عوامل محافظتی، مانند آموزش (بنت و همکاران، ۲۰۰۳)، مشارکت در فعالیت های شناختی (ویلسون و همکاران، ۲۰۰۲)، اندازه شبکه اجتماعی (بنت و همکاران، 2006c)، پردازش شناختی (۲۰۰۶) گزارش داده ایم. هدف در زندگی (بویل و همکاران، ۲۰۱۲)، و فعالیت بدنی (بوچمن و همکاران، ۲۰۱۹) که با اصلاح ارتباط بین آسیب شناسی عصبی و زوال شناختی، به تاب آوری کمک می کنند، به عنوان مثال، این عوامل کاهش می دهند.

اثرات نامطلوب آسیب شناسی بر شناخت این یافته‌ها با این فرضیه مطابقت دارند که مکانیسم‌های جبرانی در سیستم عصبی ممکن است برای دور زدن توهین مؤثرتر عمل کنند، بنابراین به مغز اجازه می‌دهند علی‌رغم تجمع آسیب‌شناسی، عملکرد خود را حفظ کند.

با تکیه بر بیش از دو دهه کار بنیادی، هدف ما پر کردن شکاف‌های مفهومی کنونی با (۱) مفهوم‌سازی تاب‌آوری به‌عنوان زنجیره‌ای از مضر تا مفید، (ب) یکپارچه‌سازی داده‌های ژنومی برای گسترش جستجو برای محرک‌های بیولوژیکی بیشتر تاب آوری، و (iii) کمّی کردن یافته‌های پروتئومی ما برای به حداکثر رساندن کاربرد مفهوم انعطاف‌پذیری.

مفهوم تاب آوری به عنوان یک پیوستار آن را با بسیاری از عوامل خطر دیگر همسو می کند.

رویکرد دوگانه به مطالعه پیری شناختی (زوال عقل / بدون زوال عقل، آسیب شناسی AD / بدون آسیب شناسی AD) با وجود چالش هایی که در این رویکرد ارائه شده توسط دهه ها کار اپیدمیولوژیک ارائه شده است (موریس، ۲۰۰۵؛ هاویسون و همکاران، ۲۰۰۸؛ اشنایدر و همکاران) غالب شده است.

به طور مشابه، بیشتر مطالعات تاب‌آوری دوگانه (تاب‌آور/غیر تاب‌آور) را بررسی کرده‌اند (استرن و همکاران، ۲۰۲۳). با این حال، اگر اثرات منفی آسیب شناسی را پس بگیریم، می توانیم زوال شناختی ناشی از آسیب شناسی را از زوال ناشی از مکانیسم های دیگر (هنوز ناشناخته) جدا کنیم.

این رویکرد باقیمانده، که بهتر به عنوان انحراف مثبت (یا منفی) از خط رگرسیون عملیاتی می‌شود، تأثیر متوسط ​​عامل استرس‌زا (آسیب‌شناسی) را بر میزان زوال شناختی منعکس می‌کند.

هر انحراف فردی از هر پیامد مشاهده شده، بقایای زوال شناختی را به همراه دارد که از منفی (تاب آوری کمتر) تا باقیمانده مثبت (تاب آوری بیشتر) متغیر است.

 The concept of cognitive resilience to novel therapeutic targets that maintain cognition in aging adults
The concept of cognitive resilience to novel therapeutic targets that maintain cognition in aging adults

در نتیجه، تاب آوری برخی از افراد با سرعت کمتری نسبت به انتظار کاهش می‌یابند، در حالی که برخی دیگر با نرخ‌های سریع‌تری کاهش می‌یابند. ما می‌توانیم مسیرهای خام و شیب‌های پیش‌بینی‌شده برگرفته از این مُدل را قبل از (شکل‌های 1A,B) و بعد از (شکل‌های 1C,D) که آسیب‌شناسی را پس‌رونده کنیم، ببینیم.تاب آوری شناختی و اهداف درمانی نوین سالمندی

هر عامل سومی که با باقیمانده ها مرتبط باشد، معیاری برای تاب آوری کم یا زیاد است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا